کوچه مهربانی

دلنوشته های مردی تنها

کوچه مهربانی

دلنوشته های مردی تنها


به چه می اندیشی
نگرانی بیجاست
عشق اینجا و خدا هم اینجاست
لحظه ها را دریاب
زندگی فردا نه، همین امروز است 
راه ها منتظرند
تا تو هر جا که بخواهی برسی
لحظه ها را دریاب
پای در راه گذار...


بگذار اینگونه بگویم برایت :

وقتی ، شاعری
شعری را خلق می کند ،
سرخوش و شاد
به انتظار می نشیند ...
.
و برای تکمیل حال ِ خوبش 
یک نفر باید باشد ...
.
که شعرش را ببیند 
که شعرش را بفهمد
که مجذوب شعرش شود ...
.
حالا فکرش را بکن
حال خدا چـقـدر خوب است
.
وقتی من
ساعت ها
به چشم های تو خیره می مانم ...


نظرات 2 + ارسال نظر
zohre سه‌شنبه 17 فروردین 1395 ساعت 18:20

هر دو شون
ولی این پست رو خیلی دوست داشتم مخصوصأ قسمت آخرش.....

خوشحالم که خواننده خوب وخوش ذوق ونکته بینی مثه شما دارم خوشحالم که از اینکه این نوشته به دلتون نشسته محتاج دعام .....

zohre سه‌شنبه 17 فروردین 1395 ساعت 18:08

عالی بود عالی

ممنون
این پست ومنظورتونه
یا کامنتی که براتون گذاشتم
در هر حال خوشحالم که به دلتون نشسته باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد