کوچه مهربانی

دلنوشته های مردی تنها

کوچه مهربانی

دلنوشته های مردی تنها

میم مثل تو.

بعضی ها عجیب خوبند

یادشان که می افتی روحت جانی دوباره میگیرد.

یادشان که می افتی بی اراده لبخند به لبانت مینشیند

بعضی ها را کم میبینی و حتی اگر نبینی باز با تو هستند

بعضی ها عجیب می آیند و عجیب تر انکه دیگر نمیروند حتی وقتی که از کنارت رفته اند

میمانند؛

لبخندشان...

تصویرشان...

صدایشان...

حرفهایشان...

همه را پیشت امانت میگذارند


و تو میمانی و یاد و آرزوی دیدار دوباره آنها.

بعضی ها عجیب خوبند.

مثل تو .....خاله زهره

دوست داشتنت فریضه ای بود 

که سعادتِ اَدا کردنش را نداشتم

حال "  تنهایی " 

همان " کفّاره ایست " که من 

در ازایِ " نداشتنت " پرداخت میکنم....!

https://t.me/joinchat/AAAAAEJvH72IK24RPFNiQQ

دلم کلاس روستایی می خواهد

کودکی باشم بنشینم کنارِ نیمکتِ تو

معلمْ املاء بگوید:

تکرار کند:

دوسْــــــــــت دارم

و من هر بار نگاهت کنم بنویسم

"دوستَت دارم"


.

أَلا بِذِکرِلله تَطْمَین  القُلُوب

دگر پاسخگوی دلم نیست !

کار از کار گذشته است جانا ؛

نمیخواهی 

خودت تطمعن 

دلم باشی؟


‍ گاهی وقتا فراموش

 کن کجایی، 

به کجا رسیدی

و به کجا نرسیدی،


گاهی وقتا فقط

 زندگی کن ،

یاد قولهایی که 

به خودت دادی نباش،

یه وقتایی شرمنده

 خودت نباش، 

تقصیر تو نیست

تو تلاشتو کردی 

اما نشد...


یه وقتایی جواب 

خودتو نده

هر چی پرسید: 

چرا اینجای زندگی گیر 

کردی لبخند بزن و 

بگو کم نذاشتم اما… نشد

یه وقتایی فقط از 

زنده بودنت لذت ببر...

از بودن کنار کسانی

 که دوستشان داری

 و دوستت دارن...

از طلوع خورشید 

از صدای آواز قمری ها...

از باد...

از باران ...

از همه لذت ببر..


گاهی وقتا.....

https://t.me/joinchat/AAAAAELqDRpSBapu0aQotA