کوچه مهربانی

دلنوشته های مردی تنها

کوچه مهربانی

دلنوشته های مردی تنها

سیاهی چشمانت اوقات شرعی را دچار اختلال کرده
خیره میشوم شب میشود روز میشود
اذان می گویم من مومن شده ام به چشمانت...


بچه که بودم 
فکر می کردم
حس چشایی مربوط به چشم است
حالا دیگر مطمعنم!
از وقتی آمده ای
چشم هایت 
زندگی ام را شیرین کرده

نظرات 2 + ارسال نظر
گنجینه خلوت من شنبه 22 خرداد 1395 ساعت 19:02 http://marjandabiri.blogfa.com/

پیش از این
عاشقان
از عشقشان که می‌گفتند
می‌خندیدم!
اما
به مهمانخانه که بازگشتم
قهوه‌ام را در تنهایی که نوشیدم
دانستم که چگونه
خنجری از تبارِ عشق
پهلو می‌شکافد و
بیرون نمی‌رود

zohre شنبه 22 خرداد 1395 ساعت 17:43

بعضی ها رو همین که میبینی
حالت خوب میشه
اینا رو باید تو دسته ی
داروهای آرام بخش
دسته بندی کرد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد