برای پروانه شدن؛
پیله دستان تو کافیست...
مرا محکم تر در آغوشت بگیر
می پرسند:
مجردی یا متاهل؟
میگویم : " متعهد "!!
چون تجربه نشان داده،
نه مجرد بودن نشانه تعلق خاطر نداشتن به کسی است...
و نه متاهل بودن نشانه تعهد و وفاداری!!!
همه قراردادها را که روی کاغذهای بی جان نمی نویسند!
بعضی از عهد ها را روی قلب هایمان می نویسیم...
حواسمان به این عهدهای غیرکاغذی باشد؛
شکستشان، یک"انسان " را درهم میشکند...!
آدمها مى آیند...،
گاهى در زندگیت مى مانند و گاهى در خاطرت...
آنهایى که در زندگیت مى مانند همسفر میشوند...
آنهایى که در خاطرت مى مانند، تجربه اى براى سفر مى شوند..
گاهى تلخ، گاهى شیرین...
گاهى با یادشان لبخند میزنى،
گاهى یادشان لبخند از لبانت بر میدارد...
اما تو لبخند بزن حتى به تلخ ترین خاطره هایت...
آدمها مى آیند این آمدن باید رخ دهد تا تو بدانى "آمدن" را همه بلدند..
این " ماندن" است که "هنر" میخواهد...
این را بفهم....
شاید تو
از شعر های من
چیزی نفهمی
اما
حرفهای من
خیلی خوب تو را می فهمند..
ادامه...
چون ابر سیاهی شده سنگین بارم
این گونه ز شرمساری ام میبارم
جود و کرمت امیدوارم کرده
ور نه به چه روی من به تو روی آرم
**
هر لحظه و دم به دم، ظَلَمتُ نَفسِی
من ماندم و بار غم، ظَلَمتُ نَفسِی
گفتی که اگر توبه شکستی بازآ
صد بار شکسته ام، ظَلَمتُ نَفسِی
**
بی توشه و زاد راه، ما لا اَبکِی
رویم ز گنه سیاه، ما لا اَبکِی
در نامه ی اعمال من سرگشته
یک حُسن نمانده آه ما لا اَبکِی
**
من آمده ام توشه ای از آهم ده
سوز نفس و اشک سحرگاهم ده
هر چند تمام کرده ای نعمت را
یک بار دگر به کربلا راهم ده
یوسف رحیمی
ای جاااااااانم
سلام امیر علی جان
امیدوارم حالت خوب باشه گل پسر و زیر سایه پدرت بهترین موفقیت ها رو کسب کنی عزیزم.
ممنون خاله زهره جان خوبم
دیگر منتظر کسی نیستم
دیگر منتظر کسی نیستم
هر که آمد...
ستاره از رویاهایم دزدید
هر که آمد...
سفیدی از کبوترانم چید
هر که آمد...
لبخند از لبهایم برید
منتظر کسی نیستم
ازسر خستگی در این ایستگاه نشستهام
فقط همین...